با اینکه هنوز اول راه است و سنوسالی ندارد، «خواستن، توانستن است» را به مرحله اجرا درآورده است و علاوهبر کسب معدل۲۰ در درسها، طی کمتر از یک سال ۱۰مدال بینالمللی، کشوری و استانی نیز به خود اختصاص داده است، آن هم از دل محلهای کمبرخوردار. ساجده خانبوداغی، دانشآموز کاراتهکار پایه ششم مدرسه سمیه در محله شهیدقربانی، از چندوچون مسیر موفقیتش میگوید.
- کاراته را از چه زمانی شروع کردی؟
من ورزش را با ژیمناستیک شروع کردم، اما وقتی متوجه شدم استعداد چندانی در آن ندارم، از خرداد پارسال، رشته کاراته را انتخاب کردم. بعد از سه ماه که به این رشته مسلط شدم، در مسابقات مختلف شرکت و بهسرعت پیشرفت کردم و مطمئن شدم اینجا همان جایی است که باید باشم. کاراته را به سبک وادوریو کار میکنم که یک سبک کنترلی است با دو گرایش کومیته و کاتا و من هردو را انجام میدهم.
- چقدر تمرین میکنی که به این سرعت پیشرفت کردهای؟
روزهای زوج به دو کلاس کاراته در باشگاه عمومی که کنار مسجد محلهمان است، میروم و یک کلاس خصوصی هم تقریبا هرروز در منزل مربی برگزار میشود که در آن شرکت میکنم. درمجموع حدود دوازدهساعت در هفته ورزش میکنم و روزهای تعطیل هم اگر کلاس برگزار شود، حتما در آن شرکت میکنم. چون بیش از استراحت، به فکر پیشرفت و موفقیت هستم.
- تا اینجا چه مدالهایی کسب کردهای؟
در هر دو گرایش کاتا و کومیته، دو مدال نقره درونتیمی، پنج طلای استانی، دو طلای کشوری و یک طلای بینالمللی به دست آوردهام.
- با وجود تمرینها و مسابقات، فرصت درسخواندن هم داری؟
بله، با برنامهریزی منظمی که دارم، علاوهبر حضور در مدرسه، روزی سهساعت هم در خانه درس میخوانم؛ میخواهم درسم را در رشته تجربی ادامه دهم تا پزشک شوم و بتوانم به مردم شهر و محلهام کمک کنم.
- هیچ وقت از ادامه کاراته نترسیدهای یا خسته نشدهای؟
پارسال هم بینی و هم زانویم آسیب دید. خداراشکر خوب شد، اما بیشتر از آنکه آسیبها مانعم شود، آن اوایل، تنها بودن و نداشتن دوست و آشنا باعث شده بود به انصراف فکر کنم، ولی خانواده امید دادند و گفتند اگر به مسابقات برسم، دوستان زیادی پیدا میکنم.
- برای موفقیت در این رشته چه چیزهایی لازم است؟
به نظر من، اول هدف و علاقه مهم است، بعد استعداد؛ چون اگر هدف داشته باشیم، سخت تمرین میکنیم و جای خالی استعداد پر میشود، اما اگر هدف نباشد، تا کمی خسته شدیم، رهایش میکنیم، مثل دوستانم که با دیدن مدال طلای من، یکیدوماه به باشگاه آمدند، اما رهایش کردند. یادم است وقتی اولین مدالم را که نقره بود، گرفتم خیلی ناراحت شدم. فکر میکردم نمیشود، نمیتوانم، وقت ندارم و...؛ اما وقتی هدفم را جدی گرفتم و ادامه دادم، دیدم میشود؛ فقط باید بها و هزینهاش را داد.
* این گزارش یکشنبه ۱۹ فروردینماه ۱۴۰۳ در شماره ۵۶۲ شهرآرامحله منطقه ۳ و ۴ چاپ شده است.